اندکی بنشین که باران بگذرد
پنجشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۲، ۱۱:۴۴ ق.ظ
یا طبیب من لا طبیب له
سفره را پهن می کنم.یادتان می افتم و می گویم: شما آنجا ...دعوت مرا برای صرف صبحانه قبول کردید، می شود الان هم قبول کنید و بیایید که با هم سحری بخوریم ؟!
خیال می کنم که قبول کرده اید چون عادت شما نیست که دعوت کسی را رد کنید.لبخند می زنم......و به سختی غذا را فرو می برم.
چقدر حال اینجا و آنجایم فرق دارد.
۰۲/۰۴/۰۱