شرف حضور
سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۳۲ ب.ظ
یا جابر العظم الکسیر
دیگر فرقی نمی کند چه ساعتی باشد. هر ساعتی که در کلاس شان باشم با التماسی که در نگاه شان هست می گویند: به امام... سلام بدیم!؟
بر می گردیم سمت شما. حالا دیگر ذکر سلامی را که خودم به شما می گفتم را حفظ کرده اند و سلام شان زودتر از سلام من پر می کشد به آغوش شما.
انگار یک عالمه قند در دلم آب می شود از این لحظه که با این همه بچه که مشتاق شمایند به محضرتان شرفیاب می شوم.گاهی از شرم خودم را پشت سلام هایشان پنهان میکنم. گاهی آنچه در گلویم چنگ می زند راه حنجره ام را برای گفتن ذکرها می بندد...من اما این شرفیابی را که خودتان اول پا در آن گذاشتید و ما ۸ نفر را یاد کردید،خیلی دوست دارم و خواستم بگویم : خیلی ممنون. الحمدلله کما هو اهله
۰۲/۰۸/۱۶