رویا
جمعه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۱۲ ق.ظ
یا حبیب قلوب الصادقین
•طاقی را که میگذاریم جلوی در، مسیری قشنگ روبرویمان قد می کشد دلم قنج می رود که از زیر اسمت رد بشوم انگار یک دروازه باز شده برای رسیدن به تو،میپرسم : از زیرش رد بشویم ؟
میگوید: بدویم.
نگفتمش که سالهاست ندویده ام و یادم نمی آید که آخرین بار که بدو مسیری را رفته ام کی و کجا بوده.
مثل مسابقات نمره دار مدرسه می ایستم روی خط فرضی ...
من این دویدن را از او نمی برم
ولی خوشایند این است که به او می بازم گرچه من برنده ام که با تو کنارِ او می دوم ، با رویایی که در دلم مثل جوانه ای قد می کشد رسیدن با هم به خدمت در دولتت و دویدن برای تو که از زیر نوازش نام مبارکت رد شده ایم.
•خوشا به حال کسی که تو دوستش داری...
۰۳/۰۶/۳۰