بینی و بین الله

بینی و بین الله

و کفی بالله شهیدا بینی و بینکم.
و این بس که خداوند گواه است...
سوختن بهای ِ قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانه گان بی پروای ِ عشق نمی دهند . آن که آتشی بر دل ندارد کجا می تواند بال در آتش بگشاید. «شهید سید مرتضی آوینی»

قدم گاه

پربیننده ترین مطالب

یا طبیب من لا طبیب له

 

اگر روزی بر گذر من از صحن هایت فقط نسیم خاطرات وزید،

بدان که من خیلی بابت این روزها و آرامشی که هدیه شماست از شما ممنون بودم.

اگر بر عبور دقیقه های ساعت حرمت ،چشم منتظرم نچرخید ، به همه دقایقی که می دانی و نگاهم می کردی، یادم کن... 

 

الحمدلله.

 

 

صحن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله 

۲۵ اسفند ۰۱ ، ۰۸:۴۴

یا طبیب من لا طبیب له

+

نه حرف های نانوشته ام از چشم تو پنهان است نه نیت های نیمه تمامم

دل نوشته هایم را برایت هر روز با چشم هایی تر فرستادم

بی جواب نبودند

همان وقت که گره های کور ِسفر، یکی یکی گشوده می شد...

آرامشم! من؛ این من حیران و سر به هوا و  امیدوار را از صحن دستان خودت پرواز می دهی؟!

 

۱۵ اسفند ۰۱ ، ۲۲:۳۲ ۰ نظر

یا طبیب من لا طبیب له

 

پس اگر مقصد را نه اینجا، در زیر این سقف های دلتنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه هایی بن بست باز می شوند نمی توان جست، بهتر آنکه پرنده ی روح دل در قفس نبندد. پس اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر. پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد.  

(شهید سید مرتضی آوینی اعلی الله مقامه)

 

۰۱ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۵۵

یا طبیب من لا طبیب له

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

.

.

.

 

هل الیک ... سبیل فتلقی؟!

۳۰ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۳۳

یا طبیب من لا طبیب له

 

•می ایستم کنار مزار مادربزرگ سادات و به پایم اشاره می کنم و می گویم ؛من شفای این پا را به توسل مادرم به احترام و وساطت ِشما گرفتم. از قدم هایی که این پاها برمی دارند راضی هستید؟!...

•می آیم خانه باغی و می روم دوباره سر وقت کتاب که بالاخره از تصویر روی جلدش سر در نیاوردم.
فصل آخر هم تمام می شود، با چشم های باران زده دست می گذارم روی جلدش. حالا می فهمم حکایتش را...[...].

 

•همیشه به نشانه ها معتقد بودم،خداوندا مرا به خوش گمانی ام به خودت، نگاه کن.

خانه باغ

۲۹ بهمن ۰۱ ، ۱۶:۲۳

یا طبیب من لا طبیب له


چقدر فرش هایت را مثل سنگ فرش هایت دوست دارم.
از خودم‌می پرسم می شود روزی دوباره دست بکشم روی این تکه های دوست داشتنیِ خوشبختِ مهربان؟!
چقدر هر چیز را که جوری به تو مربوط است دوست دارم،چقدر هر چیزی به تو مربوط است مهربان است.اصلا مربوطین به شما را باید از مهربانی شان شناخت . راستی هنوز در بطری کوچکم، آب ِ بهشت شماست و هر وقت نفسم تنگ می‌شود می روم سر وقتش.حتی آب سرای شما هم نفس کشیدنی ست.

[...]
خواستم بگویم که سخت مشتاق دیدار شماییم. اینکه در خلوت صبحدمی کنارت باشم یا مثل آن سحری که برای اولین بار در همه عمر دستم میان شبکه های ضریحت گره خورد...
می نویسم شبکه ...ولی در خاطره ام حس می کنم گرمیِ دست هایِ مهربانت را... 


لا یوجد دواء لروح الإنسان
 سِوى رسائل من یحبّه.

۲۶ بهمن ۰۱ ، ۲۱:۵۰

یا طبیب من لا طبیب له

 

+

 

راضی ام به آنچه دوست دارید

اما دلم برای شما و عطر خوش حضرت مادرم که در حرمتان می پیجد تنگ شده

دلم برای تکیه دادن به عمود آغوش گرم شما تنگ است

این دومین بار است که ازکاروان دیدار شما جا می مانم

شاید دلم زودتر از کاروان به شما برسد

...

صلی الله علیک ...

 

۲۵ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۰۵

یا طبیب من لا طبیب له

چقدر امشب ذکرت را به سر گرفتم

[...]

بک مستجیر...

 

نمی آیی با اینکه می دانی

دوری برای قلب این دختر ضرر دارد ...

۲۴ بهمن ۰۱ ، ۰۰:۳۱

یا طبیب من لا طبیب له

 

 

کتاب را امانت گرفته بودم که فقط یک جمله پیدا کنم که بتوانم در مسابقه ی حرم شرکت کنم

من دنبال چه بودم تو دنبال چه !؟

من دنبال هر چه باشم تو در به در دنبال منی

می آیی لای کلمات قد می کشی جلوی چشمانم ، می آیی زل می زنی در دلم و می گویی : من دست بر دار تو نیستم.

...

به کمک و دعایت خیلی محتاجم، دعا کن "دوست داشتنم" بال باشد نه بند، رهایی باشد نه قفس و روسپیدی باشد...

با قلبی که در خوف و رجاست،بر آستانه ی تو ایستاده ام مثل آن روزی که از شدت تنگی بر آستانه ی فرزندت ایستاده بود... اذن آزادی این بار در دستان شماست.

من به زمزم شفایی که از سجاده ی دعای شما می جوشد و تا پای تشنگی ام می آید که نجاتم [نجاتمان]دهد ایمان دارم..

.

.

...

 

 

۲۲ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۳۰

یا طبیب من لا طبیب له

 

 

+

لابکین علیک بکاء الفاقدین

 

بر خاطرات دلم با تو و کنار تو ، باران می بارید و شجریان می خواند هر چه کویت دورتر دل تنگ تر ...مشتاق تر...

دلتنگ رسیدن به توام ای صاحب همه ی باران ها ...

یا جابر العظم الکسیر

....

...

۱۹ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۰۹

یا طبیب من لا طبیب له

 

 

الهی می خواهم دلم ظرف خواست تو باشد که آنچه تو بخواهی ،بخواهم و آنچه تو دوست داری دوست داشته باشم. خدایا دریاب دلی را که جز تو یار و مونس و شاهدی ندارد...

 

گلزار

۱۸ بهمن ۰۱ ، ۱۷:۳۷

یا طبیب من لا طبیب له

 

چای تلخِ کامِ مرا ،فقط قند نگاه تو شیرین می کند.

 

 

دجله

۱۶ بهمن ۰۱ ، ۰۷:۰۴

یا طبیب من لا طبیب له

 

انی ذاهب الی ربی سیهدین

 

+

 

۱۳ بهمن ۰۱ ، ۰۱:۴۱

یاطبیب من لا طبیب له

 

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند

 

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

باشد که از خزانه ی غیبم دوا کنند...

۱۲ بهمن ۰۱ ، ۰۵:۵۲

یا طبیب من لا طبیب له

 

کمک کن رغبتم به سوی تو و از سوی توباشد

که بزرگ و تمدنی فکر کنم

که ولی تو باشم؛

ولی صالح تو

در این سیاره رنج

.

 

 

*سال ها ، تو را به حق روضه های مادرم صدا کردم ...که جبران کننده ی استخوان های شکسته ای... ؛[...]...

 

۰۶ بهمن ۰۱ ، ۱۳:۲۷