بینی و بین الله

بینی و بین الله

و کفی بالله شهیدا بینی و بینکم.
و این بس که خداوند گواه است...
سوختن بهای ِ قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانه گان بی پروای ِ عشق نمی دهند . آن که آتشی بر دل ندارد کجا می تواند بال در آتش بگشاید. «شهید سید مرتضی آوینی»

قدم گاه

پربیننده ترین مطالب

۱۹ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است


...   تو می توانی همان مردی باشی ، که در یک نیمه روز راهی شد و از پیچ و تاب سرنوشت غامض خویش گذشت . از دل سیاه و کینه زار سپاه خصم بیرون زد و خود را به حریت و نشاط و رهایی کبریایی حسین رساند.

ابوالقاسم حسینجانی






۱۸ آذر ۸۹ ، ۲۰:۳۰ ۰ نظر

[تصویر: 23192306.jpg]

می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود...
فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.
همان دل بزرگی که جای من در آن است
 آنقدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم.
دلتنگی هایت را از خودت بپرس. و نگران هیچ چیز نباش!
هنوز من هستم.
هنوز خدایت همان خداست!
هنوز روحت از جنس من است!
اما من نمی خواهم تو همان باشی! تو باید در هر زمان بهترین باشی.
 نگران شکستن دلت نباش!
می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
 و جنسش عوض نمی شود ... و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ... و تو مرا داری ... برای همیشه!
چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...
چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...
چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!
درست است مرا فراموش کردی، اما
من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
دلم نمی خواهد غمت را ببینم ... می خواهم شاد باشی ...
این را من می خواهم ...
 تو هم می توانی این را بخواهی.
خشنودی مرا.
من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)
و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...
نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.
شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟ اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!
فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
 پروردگارت
 ... با عشق ! 

                                                                                                                                                                                                                                                  منبع : سایت کوچولو  





۰۷ آذر ۸۹ ، ۲۰:۳۰ ۰ نظر



                                       کمکم کن توی بهت این مسیر یا رضا ...، یا رضا ...، یا رضا علیه السلام

                                        دستای تنها و خستمو بگیر یا رضا ...،یا رضا ...،یا رضا علیه السلام      





۰۷ آذر ۸۹ ، ۲۰:۳۰ ۰ نظر
جبرئیل نزد پیامبرصل الله علیه و آله آمد و گفت: ای پیامبر! خداوند تبارک و تعالی مرا با هدیه‌ای به سوی تو فرستاده است که پیش از تو ، به کسی چنین هدیه‌ای عطا نفرموده است.

رسول خداصل الله علیه و آلهفرمود: آن هدیه چیست؟ گفت:صبر و شکیبایی و حتی بهتر از صبر.

حضرت رسول پرسید: بهتر از صبر چیست؟ جبرئیل گفت:خشنودی (به ارادة الهی) و بهتر از آن .

حضرت پرسید: بهتر و نیکوتر از رضا چیست؟ جبرئیل گفت:پرهیزکاری و نیکوتر از آن. حضرت پرسید: بهتر از اخلاص چیست؟ جبرئیل گفت:یقین و بهتر از آن . حضرت پرسید: بهتر از یقین چیست؟ جبرئیل گفت: راه وصول به درجة یقین ، توکل بر خدای عزوجل است.

حضرت پرسید: توکل بر خدای عزوجل چگونه است؟ جبرئیل گفت: رسیدن به این آگاهی که مخلوقات نمی‌توانند به انسان نفع یا ضرری رسانند و یا به او بخشش کنند و یا مانعی در برابرش باشند. به کار بردن این آگاهی باعث ناامیدی (و دل کندن) از مخلوق می‌شود.

اگر بنده‌ای چنین باشد، کاری برای غیر خداوند انجام ندهد، جز به خداوند به کسی امیدوار نشود ، از کسی غیر از او نترسد و به هیچ کس جز خداوند، چشم طمع نورزد ؛ و این معنی توکل است.    





۰۴ آذر ۸۹ ، ۲۰:۳۰ ۰ نظر