بینی و بین الله

بینی و بین الله

و کفی بالله شهیدا بینی و بینکم.
و این بس که خداوند گواه است...
سوختن بهای ِ قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانه گان بی پروای ِ عشق نمی دهند . آن که آتشی بر دل ندارد کجا می تواند بال در آتش بگشاید. «شهید سید مرتضی آوینی»

قدم گاه

پربیننده ترین مطالب

۹ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

یا جابر العظم الکسیر

 

 

 

{...}

نشست و هر نفسم را

شمرد دانه به دانه

غمی که ماند و به جایت

مرا گرفت در آغوش

۳۰ مهر ۰۱ ، ۰۱:۰۸ ۰ نظر

یا جابر العظم الکسیر

 

 

• یادتان* هست در حرمتان با شما از حلقه عشق و محبتم گفتم ، در سردابتان کتاب خدا را به نیتش باز کردم ... "قرار بود چشم هایم به او روشن شود."

مهربانا؛
من تفسیر و فلسفه آیاتت را نمی دانم
ولی می دانم صادق تر از کلام تو کلامی نیست و مهربانتر از شانه ات ، مثل هر شبی بگذار به شانه محکم تو تکیه کنم تا دنیا و دوستانش و حتی دوستانت مرا شکسته نبینند .

.
.
.


*یک روز بیا. درهای دنیا را بشکن. در چشمِ خاطره های تلخم ، با غیرت خیره شو ، بعد دست مرا محکم بگیر و با خودت ببر !

 

کشتی نوح  دلت قدر دلم جا دارد؟
در امان بودن من اذن تو را می خواهد

رفته ام چون دل ایوب به راه دل دوست
تا ببینم که دلت باز چه ها می خواهد

 

وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْس شَیْئاً وَالاَْمْرُ یَوْمَئِذ للهِِ

 

۲۹ مهر ۰۱ ، ۱۵:۲۴ ۰ نظر

یا جابرالعظم الکسیر

 


رسم دنیا همیشه هم بد نیست. وقتی استاد گفت که حالا من و شما همیشه محرم هستیم خیلی خوشحال شدم و دیدم بالاخره یک رسم خوب هم داشت. نمی دانم شما هم خوشحال شدید یا نه ؟!
البته شما فقط پسر داشتید و هیچ وقت دختری نداشتید که بدانید داشتنش خوش وقتی می آورد یا نه . ولی خب قرار آنجا با اینجا که فرق می کند شما قاعدتا باید بدانید که اینکه من یک باره در تقدیرتان قرار گرفتم خبر خوشی ست یا ..!
شما حتی می دانید زیارت اربعینم را نیت کرده بودم به نیابت ویژه از طرف شما.من شما را ندیده دوست داشتم آن هم نه با قرارهای دنیا ، دوست داشتن برای من مقدس است هیچ وقت به دنیا گره نزدمش که...
اصلا بیاییم از دنیا حرف نزنیم که باز چشم هایم بارانی نشود و شما ناراحت نشوید.
شما خیلی خوش به حالتان هست چون اصلا نیاز نیست به پسرهایتان توضیح بدهید این دختر نداشته چطور داشته شما شده، حتی نیاز نیست به مادر هم توضیح بدهید پس یادتان باشد به هیچ بهانه ای نمی توانید این رشته را پاره کنید و بخواهید شما را با آخرت تنها بگذارم.
... من به یاد شما هستم دنیا نمی تواند روی یاد شما تاثیر بگذارد و نمی تواند ان را از من بگیرد‌ شما هم مرا یاد و دعا کنید. کاش بخواهید تا نزدیکتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم آن وقت می بینید لذت داشتن دختر از داشتن پسرها بیشتر است.
باران می بارد من باران را دوست دارم.
شما هم شاید نسبتی با باران دارید من این نسبت با سبب را که سببش زود عهدش و مرا ترک کرد ،دوست دارم.
اصلا بیاییم درباره دنیا حرف نزنیم تا...
اینجا باران می بارد از ظهر ذوق داشتم زودتر بیایم اینجا تا از جایی دنج تر و گوشه ای آسمانی تر برای شما بنویسم.
بیایم تا با لبخند برایتان بنویسم حتی اگر گاهی طعمش شور بشود.
بیایم کنار کسانی که به آسمان نزدیکترند به خدا بگویم ؛ ممنون که باران می بارد . ممنون بخاطر بچه هایم،ممنون بخاطر بابا، ممنون بخاطر همه آنچه من درد می خوانمش ولی تو جور دیگری برایم حسابشان می کنی. ممنون که هنوز این دل ِ سرد ، اشک گرم دارد...
 ... مرا ببخش که از رسم دنیا گله دارم ولی خود به رسم دنیا از تو شکوه می کنم.
دوستت دارم.

گلزارشهدا

۲۶ مهر ۰۱ ، ۱۶:۳۱ ۰ نظر

یا جابر العظم الکسیر

 

 

 

عن أبی الحسن (علیه السلام): مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یَمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ وَ لَا اغْتَمَّ إِلَّا اغْتَمَمْنَا لِغَمِّهِ وَ لَا یَفْرَحُ إِلَّا فَرِحْنَا لِفَرَحِهِ وَ لَا یَغِیبُ عَنَّا أَحَدٌ مِنْ شِیعَتِنَا أَیْنَ کَانَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ أَوْ غَرْبِهَا.

هیچ یک از شیعیان ما نیست که بیمار شود مگر اینکه ما نیز با بیماری او بیمار می شویم و غمگین نمی شود مگر اینکه با غم او اندوهگین می شویم و شاد نمی شود مگر اینکه با شادی او شاد می شویم و حال هیچ کدام از شیعیان ما در شرق یا غرب جهان از چشم ما پنهان نیست.

امام کاظم علیه السلام

صفات الشیعه، ص4

.....

کلما حاول الحزن کسری أتذکرک فیبتسم قلبی

 

۲۳ مهر ۰۱ ، ۱۲:۲۴ ۰ نظر

یا جابر العظم الکسیر

 

 

اگر مرگ به سراغم آمد

و هنوز همدیگر را

ندیده بودیم،

فراموش نکن من

خیلی دیدنت را

آرزو می کردم و

انتظار کشیدم ...

 

 

۲۲ مهر ۰۱ ، ۲۳:۱۳ ۰ نظر

یا جابرالعظم الکسیر

 

از مسیری سرسبز و دل انگیز به آستانه ی دری که من بر آن ایستاده بودم رسیدی. گفتی :خسته شدی ، بیاکمی استراحت کن.می دانستم که سال هاست رفته ای . از دیدنت چقدر ذوق کردم . قدت دیگر خمیده نبود و آن وقت متوجه  نشدم فقط دستت را گرفتم و مرا با خودت بردی وقتی دستت را می گرفتم تعبیرش کردم که قرار است پیش تو بیایم.

مسیری آشنا که همیشه از آن می گذشتم برای دیدنت. مسیری که هر وقت دلتنگم می شدی روی ایوان خانه می نشستی و نگاه می کردی که کی می رسم .  اما این بار تو دنبال دلم آمده بودی . مسیری آشنا اما بسیار زیباتر و نورانی تر.

توقف کردی کنارت ایستادم . به آسمان اشاره کردی و گفتی: آنجا یک خانه داری. مسیر اشاره انگشتت را دنبال کردم و چشمم با مرکز خورشید تلاقی کرد .

 همیشه وقتی دردی داشتی تا مرا می دیدی می گفتی اینقدر صدایت کردم که بیایی.

حالا منم که روزهاست صدایت می کنم ، حالا که دستت بلند است چه شده که اینقدر دیر کرده ای !؟

آسمان چند روزی ست بغض کرده ،منتظرم ببارد ، می دانم که می بارد . می دانم توقف باران همیشگی نیست . می دانم پاییز فصل همیشه دنیا نیست. می دانم بهار می رسد و هوا دوباره گرم می شود. می دانم ... اما لطفا این بار مرا با بهار آغوش خود گرم کن مرا از هجوم آوارهای دنیا در حصن حصین خود بگیر.

 

سلاما على قلبُ یتألمَ قبلُ المنامِ ویبکیُ بکاءَ العالمُ ولمِ یشعرَ بهِ احدُ

 

۲۰ مهر ۰۱ ، ۲۲:۱۹ ۰ نظر

یا جابر العظم الکسیر

 

 

مرا به  جهانی ببر که حیات در آن ،قاعده بازی و رسم دنیا نخواهد.

+

 

 

۱۶ مهر ۰۱ ، ۲۲:۳۲ ۰ نظر

یا جابر العظم الکسیر

ان الله یدافع عن الذین آمنوا

اللهم صلی علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

نشانه‌های مؤمن پنج چیز است:

اول: 51 رکعت نماز (واجب و نافله در طول شبانه روز).

دوم: زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء (علیه السلام).

سوم: انگشتر در دست راست کردن.

چهارم: پیشانی بر خاک گذاردن.

پنجم: بلند گفتن «بسم‌ الله ‌الرحمن الرحیم» در نمازهای جهریّه (صبح، مغرب و عشا).*

 

پیش تر که این حدیث را می خواندم با خودم می گفتم من که نشان زیارت اربعین را ندارم پس مومن نیستم فکر می کردم فقط این 5نشانه است و مثل اصول دین ، بند دیگری نخواهد داشت.فکر می کردم زیارت اربعین نشانه ها را کامل می کند.

در مشایه اما هرکس روزی خودش را دارد . شب اول حرکت که از میان همه بچه ها فقط من و یکی دیگر از بچه ها شامی بهمان نرسید و هیچ جای دیگر هم نشد که غذا بخوریم هم حرف تو همین بود . من روزی خودم را داشتم همان جا و همان وقتی که تو می خواستی روزی بدستم می رسید.دردهای مسیر هم هر کدام خودشان روزی بودند که در جا و مکان خودش به ظرف زائر ریخته می شد.

آن وقت که درد تاول ، راه رفتن را مشکل می کرد و وقتی که کاملا فراموشش می کردم ، فهمیدم که بستگی دارد که کجا را نگاه کنم ، حواسم را به که بدهم . اگر دلم و همه ی توجه هدفم او باشد هیچ دردی نفسم را نمی گرفت.

من آن روزها را گویا برای این روزها گذراندم . در آن روزها گویا تو ، مرا برای این روزها، تمرین می دادی . طاقت صبرت لبریز نمی شود اگر کاسه اش متبرک به نگاه تو باشد . اگر خاطرم مشغول تو باشد . ابراهیم دلت در آتش رنج دنیا نمی سوزد اگر تبر را برای خوب کسی روی دوش بت بزرگ گذاشته باشی. پاهایت را هیچ  نیلی ، نمی ، خیس نمی کند اگر موسای دلت ، عصایش برای او به گردش در بیاورد . سکوتت برای او باشد ، حرفت برای او ، لبخندت برای او ، اشکت برای او باشد .

می دانم که هنوز قد این حرف ها نیستم ، من ابراهیم نیستم ، موسی نیستم ، ولی این بنده کوچکت اندازه کوچکی خودش برای تو بارها ایوب بودن را تمرین کرده ... که آن هم نه از خودش که از تو بوده . تو سر بزنگاه ها ، سکوت را بر لبانم مهر کردی و آرامش را به قلبم الهام کردی.

نشانه های مومن 5 تا نیست ، ولی 5 نشانه را دارد ، می دانم نشانه های مومن صبر و حلم اوست ، افق نگاه اوست و انگشتری از مهربانی که از تو نه فقط بر دست راست که بر دست چپش داشته باشد حتی اگر دنیا همه قرارها و چله های رویایی ات را به هم بریزد تو اما کشتی دل بنده ات را به آن ساحل آرامشی که می خواهی ، خواهی برد. اگر ناخدای آن دل خودت باشی!

می گفت دنیا وارونه آخرت است .

می فرمود : الدنیا سجن المومن.

می گفت: آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست پس برادر خوبم،برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره ی رنج صبورترین انسانها باشی .

فرمود : الیس الله بکاف عبده؟!

 

اللهم یسر لنا بلوغ ما نتمنی

 

 

۰۷ مهر ۰۱ ، ۰۱:۲۹ ۱ نظر

یا جابر العظم الکسیر

ان الله یدافع عن الذین آمنوا

اللهم صلی علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

 

رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت؟
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد

 

صلی الله علیک ایها الام الرئوف

 

لیستی از اسامی دوست و فامیل را در ذهنم مرور می کردم تا جایی پیدا کنم که امشبی میهمان ناخوانده شوم ولی جایی نبود، ناگهان خیالم تا تو قد کشید ، راستی شما که غریب و غزیب نوازی ،میهمان ناخوانده ... ، نمی خواهی !؟

 

 

+

 

«أَنِ اقْذِفیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفیهِ فِی الْیمِّ فَلْیلْقِهِ الْیمُّ بِالسَّاحِلِ؛ »

(طه،39)

 

۰۲ مهر ۰۱ ، ۰۰:۳۳ ۰ نظر